در پست های قبلی ترجمه ی چند تا از سوال ها و جواب های فن ها رو در Gilt City  در نیویورک واستون گذاشتیم…ازونجایی که معمولا از برنامه های Gilt City ویدیویی بیرون نمیاد و فقط مصاحبه و سوال و جوابا به صورت نوشتاری در سایتا قرار میگیره،این بار سوالای بیشتری ازون روز بیرون اومده […]

طبق معمول همیشه انریکه در پشت صحنه ی هر کنسرت جینگل بال در هر شهری مصاحبه هایی انجام میده…در کنسرت اخرش در بوستون هم مصاحبه ای انجام میده که حال و هوای کریسمسی داره…از بوقلمون شب کریسمسو و رفتن به اسپانیا و خوردن دستپخت مامان میگه…ترجمه و ویدیو رو میزارم ببینید…اخر مصاحبه چندتا کلمه پرتقالی […]

دیروز انریکه در کنسرت جینگل بال در بوستون اجرا داشت و عکس های زیبایی هم ازین کنسرت  و پشت صحنه بیرون اومده که میزارم ببینید. انریکه در پشت صحنه ی جینگل بال در بوستون دانلود سایر عکس ها عکس های انریکه در اجرای کنسرت جینگل بال در بوستون دانلود سایر عکس ها عکس های انریکه […]

انریکه بعد از اجراش در GMA در شبکه ی فیوژن مصاحبه ای داشت.فعلا قسمت کوتاهی ازین مصاحبه اومده بیرون و به نظر میاد مصاحبه ی خوبی باشه…انریکه در این قسمت کوتاه که میبینید حرفای جالبی درباره وضعیت مهاجرای امریکا میزنه و با تعریف یه داستان کوتاه از خودش و تجربه ای که داشته،اعتراض خودشو به شرایط مهاجرت نشون میده….جالبه حتما این مصاحبه رو ببینید ترجمه هم زیر میخونید…اگه مصاحبه به صورت کامل در دسترس قرار گرفت حتما میزاریم تا ببینید

…………………………………………….

مرد:ما نمیخواییم وارد بحثای سیاسی بشیم اما یادمه قبلا خیلی اشکار درباره ی مسائل سیاسی هم حرف زده بودی..چرا این کارو میکنی؟نمیترسی وقتی درباره سیاست صحبت میکنی بعدا واست بد بشه؟

انریکه:نه اتفاقا..اصلا نگران نیستم…به نظر منم سیاست واسه سیاست مداراست.منم عین هر شهروند دیگه ممکنه به سیاست علاقه داشته باشم

مرد:شهروند امریکا هستی یا اسپانیا؟

انریکه:شاید باور نکنی اما من هنوز شهروند امریکا نشدم و….

مرد:چرا؟میتونم بپرسم چرا؟

انریکه:اره باشه…دلیل اصلیش اینه که وقتی امریکا اومدم ویزای تحصیل داشتم

مرد:خب؟

انریکه:با ویزای تحصیلیم وقتی که اولین قراردادمو واسه البوم امضا کردم فهمیدم که…نه بزارید یه داستان کوتاه واستون تعریف کنم

مرد:با کمال میل

انریکه:همونطور که میدونی من تو میامی زندگیم میکردم،بعدش مجبور شدم برم تورنتو تا اولین البوممو ضبط کنم….اون موقع من دانشگاه میامی درس میخوندم.وقتی داشتم از تورنتوی کانادا به امریکا برمیگشتم تا کارای البومو برسم،مامور امور مهاجرت ازم پرسید که واسه چی داری به امریکا برمیگردی.منم به جای اینکه بگم دانشجوام گفتم که واسه کار برمیگردم.اونا هم منو ۲۴ ساعت تو اتاق انتظار معطل کردن.اونجا بود که فهمیدم چقد مهاجرت سخته و درک میکنم.تو این مدت که تو امریکا زندگی میکنم ادمای زحمت کش لاتین زیادی رو دیدم و فک میکنم این حق اوناست که اقامتشون قانونی بشه